|
شنیده اید که میگویند هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک؟ حال حکایت مجلس ما شده است. حکایت مجلس ما حکایتی بس عجیب و غریب و در برهه هایی از زمان حکایتی است که باید ظاهرا خندید و با چشم دل گریست. حکایتی که این به اصطلاح نمایندگان مردم و وکلای آنها در مجلس بازیگران اصلی آن میباشند. گاه و بیگاه خبرهایی میشنویم از این مجلس که میتوان از آن اخبار به عنوان مجلس گرم کن و ایجاد شادی و نشاط از آن استفاده کرد. گاهی مجلس از این طرف پشت بام میافتد و گاهی از طرف دیگرش! گاهی اوقات انسان به این فکر فرو میرود که آیا نیازی به دشمن هم میباشد؟ یا برخی از این به اصطلاح نمایندگان مجلس برایمان کافی است. گاهی با خود میاندیشم چه می شود این نمایندگان را؟ گاهی آنقدر وزیر استیضاح میکنند که خود در عجایبش می مانند و برخی بر برخی دیگر خرده میگیرند. گاهی نیز عکس آن رخ میدهد. گاهی هرچه دنبال پرتقال فروش میگردی آن را نمییابی. آنجا که وضعیت اقتصادی مملکت وضعیت نابسامان و نه چندان خوبی است و مخصوصا اقشار متوسط به پایین جامعه دارند زیر چرخ اقتصادی له میشوند، هیچ حرکت و جنب و جوشی از مجلس در جهت ایجاد سوال و استیضاح (به معنی درخواست توضیح از وزیر یا رئیس جمهور) از وزرای مربوطه نیست که نیست و کمیسیون اقتصادی مجلس فقط سر و صدایی عظیم را در مسائلی که نیاز کشور بود نذیر هدفمندی یارانه ها و بحث بنزین به راه انداخته و اینجا که معلوم نیست دلیل آن چیست ساکتاند. در همین زمان بحث استیضاح وزیر ورزش را مطرح میکنند. مطلبی جالب توجه است. شاید عامل اصلی گرانیهای اخیر مملکت را یافتهاند و به دنبال سئوال از ایشان میباشند. جالبتر آنکه در روز استیضاح وزیر ورزش، بحث استیضاح به خاطر پس گرفته شدن رأی برخی نماینده ها منتفی میگردد. چه جالب است!! مگر مردم مسخره شمایند؟! به جای پرداختن به مشکلات مردم به جان همدیگر افتادهاید و فقط دنبال حالگیری!! از همدیگرید؟! مگر یادتان رفته چندی پیش دستی که بر قران گذاشتید و سوگندی که خوردید؟! خود را اصلاح کنید. مردم به شما رأی ندادهاند که به دنبال خوشگذرانی خود باشید. وظیفهتان را فراموش نکنید. بدانید که چه امر مهمی به دوشتان است. باشد که خدا از سر تقصیرات همهمان بگذرد.